معنی ساکن، مقیم، ساکن کردن, معنی ساکن، مقیم، ساکن کردن, معنی sاlj، krdk، sاlj lcbj, معنی اصطلاح ساکن، مقیم، ساکن کردن, معادل ساکن، مقیم، ساکن کردن, ساکن، مقیم، ساکن کردن چی میشه؟, ساکن، مقیم، ساکن کردن یعنی چی؟, ساکن، مقیم، ساکن کردن synonym, ساکن، مقیم، ساکن کردن definition,